ارســلان ارســلان ، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

ارســـلان بهترين هديه خــدا

نوروز 94 و سفر به سمنان

1394/1/15 14:11
785 بازدید
اشتراک گذاری

پسرکم سلام عشق مامان انقد شیرین و بانمک شدی که همش میخوام قورتت بدم خندونکبغل

خدارو هزاران بار شکـــــــر محبت

 

ارسلانم من و بابا محسن وشما در تاریخ 28 اسفند ماه 1393 راهی شدیم به سمت سمنان دیار پدری ..محبت

ساعت 4 ونیم رسیدیم خونه بابا جون طبق معمول همه از دیدنت ذوق کردن و دست به دست چرخیدی قند عسلم 

بریم سراغ عکسا که خیلی زیاده همه عکسا توسط عمه هدی گرفته شده محبت

 

قند عسلم رفته حموم  برای عید خودشو تمیز کنه مامان قربونت بره 

ارسلانم تو حموم خیلی آرومی و خوشت میاد وقتی میشورمت عاشقتم پسرم بغلمحبتبوس

اولین بار بود میبردمت حمام پسرم 

قبل از این با مامان جون  ثریا میرفتی حمام 

مامان جون تو حموم برات شعر میخوند تا از حموم نترسی و آروم باشی ..

محبتمحبت

وقتی از حموم اومدی بیرون لباس خوشگل تنت کردی ومشغول بازی شدی تا سال تحویل اصلا هم نخوابیدی 

انگار نه انگار ساعت 2 نصفه شب تحویله سال بود عزمت و جزم کرده بودی دیرتر از همه بخوابی گریهمحبت

یکم دست بخورم شاید خوابم بیاد خندونک

نه دست خوشمزه نیست مامان شیشه میخواااااام زیبا

یکمم شیشه بخورم دیگه میخوابم مامان قول میدم خجالت

الکی مثلا خوابیدم خندهقه قههمحبت

خوابم نمیاد مامان خندونک

و این کار هر شب ِ من و مامان جونم خندونکمحبت

حوصلم سر رفت پس کی سال جدید میرسه دلخور

نمیدونم بخوابم یا بیدار باشم موندم سر  ِ دوراهی ... بی حوصلهخندونک

مامان قربونت بره عشقم خندونکبغلبوسبوس

آغاز سال 1394 مبارک پســـرم ... بوس

از خدا میخوام تو سال جدید زندگیمون پر از برکت و سلامتی باشه در کنار شما ارسلانم محبتمحبت

 

جان دل مادر یه روز با عمه ها رفتیم تا گدوک و ااش خوردیم ولی خیلی سرد بود اصلا نمیشد پیاده شد بنابراین از ماشین تکون نخوردیم فقط نهار و رفتیم رستوران میل کردیم محبت

اینم تو رستوران با بابا محسن محبت

بقیه روز ها هم با مهمونی رفتن و مهمون اومدن سپری شد محبت

اولین حریره بادام و تو 5 فروردین بهت دادم که ظاهرا خوشت اومد امیدوارم خوش غذا باشی عمر ِ مامان محبت

صبر نمیکردی اصلا فقط دوس داشتی بخوری قاشق بشقاب همه چی ومیگرفتی از دستم خنده

مامان خیلی خوشمزه شده دستت درد نکنه خجالتمحبت

 

نگو که تمام شد مامان تعجبخندونک

نه هنوز تمام نشده خیالم راحت شد خندونک

 

خیلی خوشمزه بود ااخیش تمامش کردم خندونکمحبت

 

نــــــوش جانت پسرم بوس

و در تاریخ 7 فروردین 1394 راهی شدیم به سمت مشهد.

تشکر میکنم از مامان جون طیبه و بابا جون 

از عمه ها 

بابت این چند روز که در نگه داشتن ارسلان کمکم کردن 

ممنونم عزیزانم بوسمحبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

سیده نرجس
15 فروردین 94 14:23
سلام خوشگلم خوبی گلم خوش حال میشم به وبم بیای راستی اگه با تبادل لینک موافق بودین بیایین داخل وبم بگین